جانِ جانانم سلام.

می دانم بی معرفتیست بعد از یک ماه خوش گذرانی و مسافرت و زیارت آمدم سراغت و دارم برایت مینویسم،اما این را خوب میدانم که تو آنقدر بزرگ ومهربانی که من را و سرِ شلوغم را می فهمی.

تویِ تمامِ این یک ماه و چند روز جایت حسابی خالی بود،آنقدر که بعضی وقت ها دعا می کردم که ای کاش بودی،

که ای کاش بودی و تمام میشد این دوریِ مزحرفی که دیدارِ تو را غیر ممکن ساخته.

هرجایی که رفتم،تو را از خخدا خواستم،خواستم که تمام شود این دوری و نبودِ هیچکداممان برای هم و برسیم به آن آرامشی که قولش را از خدا گرفته ایم.

هناس جانکم.

کاش بودی و می دیدی موقعِ رسیدن به آرزویم چقدر بهت زده و خوشحال بودم.

آنقدر خوشحال بودم که دلم نمی آمد جلویِ چشمِ آقا گریه کنم و آقا اشک هایم را ببیند،
برای همین هرکجا که رفتم؛با تبسم حرف هایم را زدم و زیارت کردم.

جایت خالی،یک بار باید دستِ هم را بگیریم و برویم محضرِ آقا،برویم بگوییم ممنون از لطفتان آقا که ما انقدر خوشبختیم.


جانِ جانان،نمی دانی موقعِ رفتن پیشِ آقا چقدر آدم آرامش دارد.

مثلِ یک خواب گذشت.

همانقدر سریع و باور نکردنی.


هناسم.

منتظر آن روزی هستم که باهم بایستیم روبرو آیینه ی جلوی ایوانِ طلایِ حضرتِ امیر.

پس با امیدِ آن روزِ قشنگ.


خدانگهدارت گلِ زیبایِ من.

آنکس که تو را زندگیِ خودش می داند:

حانیه.


یاعلی.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتاب (مناسب) بخوانیم ! فلزیاب تصویری انتنی نقطه زن حرفه ای09909061300 شرکت اختر برق ارغوان تهران مغالطات در حقوق شرکت تابلو سازی اریانا ساین Steve آموزش ساخت بازی و کسب درآمد شکوفه باران دل نوشته های باران